خوب اینم از سالگرد عروسی دوست پدری . موقعی که ما رسیدیم اونجا من در خواب ناز بودم . یکساعتی رو خوابیدم تا اینکه از سر و صدای آهنگ و آدما از خواب بیدار شدم. پنج دقیقه اول اسکرین سیورم کار میکرد و به همه تو خواب لبخند میزدم ولی بعد که خواب از سرم پرید یک آتیشی سوزوندم که نگو....بعد هم اونجا یک عالمه دوست پیدا کردم که با همشون هی میرقصیدم همه اونجا هی قربون صدقم میرفتند ولی من که به روی خودم نمیاوردم.
Myspace Graphics
Myspace Layouts
۱ نظر:
عروسک قشنگ
فرشته مهربون
زیباترین دختر دنیا
دوستت دارم یک عالمه
خاله حنا
ارسال یک نظر