Lilypie Second Birthday tickers

۱۳۸۸ مهر ۱۸, شنبه

روز جهانی کودک

دیروز هفده مهر هشتاد وهشت برای روز جهانی کودک یک عالمه جشن و برنامه در سطح شهر گذاشته بودند جشن یوزپلنگ ها، جشن خاله شادونه تو پارک آب و آتش، جشنواره نقاشی بچه ها تو کاخ سعد آبادو.... البته هیچ کدوم از اینا زیاد به درد من یکی نمخوردند از اونجا که من هنوز خیلی کوچولوام. مامان دیروز منو برد اول دبن هام یک ژاکت خوشگل برام خرید بعد خاله اکرم هم یک چادر بازی خرید برام که خیلی خوشگل بود. مامان تصمیم گرفت منو ببره جشن یوزپلنگها تو پارک ارم که قبلش چون خاله لی لی زودتر از ما رفته بود به مامان زنگ زد و گفت که خبری نیست بنابراین ما هم اونجا نرفتیم و عوضش با خاله ثری و عمو سعید اینا رفتیم باغ گیلاس . جاتون خالی اولش که رفتیم باغ گیلاس چون از صبحش با مامان و مامانی و خاله اکرم رفته بودیم خرید خیلی خسته بودو تو ماشین مامان خوابیدم . وقتی هم رسیدیم باغ گیلاس بازم خواب بودم ولی وقتی از خواب بیدار شدم و خودم رو اونجا دیدم مثله همیشه خوشحال شدم که هر جایی هستم الا خونه. بعد هم که اومدیم خونه و طبق معمول مامان و پدر نشستند سریال 24 رو نگاه کردند ولی دیگه کم کم داشت حوصله ام سر میرفت شروع کردم به نق زدن. بابا جون یک هفته که خونه نیستید یک امروز هم که خونه هستید بجای اینکه با من بازی کنید هی فیلم میبینید. آخه اینم شد زندگی. ولی مامان آخر ، سرم رو گول مالید و منو برد به زور خوابوند. اینم از روز جهانی کودک که مامان سعی کرد به من خیلی خوش بگذره.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

خوش بگذره قربونت برم.

خاله لیلا

آرزو مامان آرش گفت...

سلام خانم گل
خوبی؟ ماشاءالله آرنیکا جون خیلی نازه. خدا حفظش کنه. راستش من اوائل کارم کمتر بود و خیلی فرصت میکردم با آرش کل کل کنم ولی الان دیگه هرچه یاد میگیره از تو مهد است.