Lilypie Second Birthday tickers

۱۳۸۸ آبان ۶, چهارشنبه

آرنيكا نگو پيكاسو بگو!


همممممممم اينم اولين باري كه مامان برام رنگ انگشتي خريد. ولي منو تو تراس نشوند ترسيد يك وقت خدايي نكرده فرشهاشو كثيف كنم. حالا فكر نميكنه شايد من سرما بخورم. فرشا مهمترند يا من؟؟؟؟
منم تمام رنگ انگشتيها رو خوردم خيلي هم از دست پخت مامان خوشمزه تر بودند بعد از اينكه من اين دسته گل رو به آب دادم و رنگ انگشتيها رو خوردم مامان تصميم گرفت برام مداد شمعي بخره. خوب اون هم زياد مفيد نبود چون بعدش تمام مبل هاي مامان رو هم رنگي كردم. مامان هم يك تكه كاغذ بهم داد كه روي اون نقاشي كنم ولي چون من دلم گنده است هميشه هم چيزاي گنده ميخوام و روي كاغذ كوچولو نميتونستم نقاشي كنم. بنابراين مامان يك روزنامه بهم داد كه خيلي بزرگتر از اون كاغذه بود و من هم اونجا دلي از عزا در آوردم.از اين حس مامان هم كه هي دوست داره خلاقيت منو تقويت كنه خوب ميشه سوء استفاده كردا....

هیچ نظری موجود نیست: