Lilypie Second Birthday tickers

۱۳۸۸ آبان ۲, شنبه

دندونهای آسیا

خوب تو این هفته گذشته خیلی خوش خوشانم بود چون مامان یک هفته بخاطره من نرفت سر کار، خوب معلومه که به آدم خیلی خوش میگذره . سه شنبه بیست و هشت مهر مامان فکر کرد که من حالم بهتر رفت سر کار ولی وسط های روز که حالم بدتر شد مامان مرخصی گرفت و اومد خونه مامانی که به من برسه. شب وقتی خواستند رو سرم اسپند دود کنند دستم خورد به اسپند دون و دستم رو سوزوندم .اولش چیزی نشون نداد ولی بعدش یک تاول گنده زد که دل همه رو ریش ریش میکرد. ولی خودم که صدام در نیومد بس که من خانمم!!!!!!!!!!!!!
پنج شنبه هم تولد مامان رباب بود که ما رفتیم خونه بابا علی اله و کلی خوش گذشت بس که من رقصیدم خسته شدم و شب غش کردم.
جمعه هم مامان و پدر و مامان رباب رفتند باغ یکی از دوستاشون ولی من چون هنوز کاملا" خوب نشده بود مامان منو نبرد و منو گذاشت پیش مامانی. شب که مامان اومد منو ببره مامانی بهش خبر داد که دندونهای آسیا سمت راست پایین و سمت چپ بالای من در اومده. خلاصه هر دو دندونم دیروز نیش زدند.
دیگه دارم کم کم بزرگ میشما.

هیچ نظری موجود نیست: